ترکیه کمک مالی به داعش میکند

*مردم شریف ایران سلام،*

من فاطمه اهل سوریه هستم.

در کشور من سالهاست که جنگ و ترس و وحشت کابوس لحظه به لحظه ی مردمانش است.

داعش به کشور ما هجوم آورده و ما را بیچاره کرده است .

هزاران مرد و زن و کودک را به طرز فجیعی سربریده است.

آنقدر صحنه های بد دیده ام که زبانم توانای گفتن و دستم توانای نوشتن ندارد.

در کشور من خانه، ماشین، لباس، طلا، شغل، درآمد، امید به زندگی، امید به بچه دار شدن، امید به درس خواندن، و در یک کلام امید به زندگی معنا ندارد.

در کشور ما امنیت صفر است.

هر لحظه امکان دارد به دست داعش بیفتی و آنقدر زجرت بدهند که التماسشان کنی تا زودتر سرت را از تن جدا کنن.

بردارم سی و نه سالش بود، دایی ام چهل و یکسالش بود، پسر خاله ها و پسر دایی ها و پسر عموهایم همه زیر سی و پنج سال داشتن ک به دست داعش کشته شدن.

مردم ما خسته و نا امید هستن.

داعش پست ترین و کثیف ترین نوع بشر است.

سوریه، عراق، کویت، لبنان، یمن، فلسطین، افغانستان، همه همسایه های کشور شما هستند، که داعش و اسرائیل و عربستان سالهاست خواب و آرامش آنها رابهم زده است. و مردم بیگناه آنجا را به خاک و خون کشیده است.

کشور ترکیه از ترس در خدمت داعش درآمده است.

کمک نظامی و مالی و جنسی به داعش میکند.

*مردم ایران شما تنها کشور در منطقه هستید که کان امنیت دارد.*

خوشا به احوالتان.

*قدر امنیت و آرامشی که دارید بدانید.*

آیا میتوانید تصور کنید که برادرتان در دست داعش اسیر است ؟

آیا میتوانید تصور کنید که سربریده عزیزتان را روی تنش بگذارند؟

آیا میتوانید تصور کنید که یک داعشی کثیف به خواهرزاده ی شش ساله تان کند؟ و بعد از چشمان او را با نخ بدوزد؟

آیا میتوانید تصور کنید که یک داعشی کثیف بعد از به عمه ی باردارتان بدون بیهوشی و جلوی چشم همسر و خانواده اش با چاقو شکمش را پاره کند بچه ی شش ماهه را از شکمش بیرون بیاورند و باعث مرگ وحشتناک او و بچه اش شوند؟

آیا ناله ها و گریه ها و فریاد های عمه من را میتوانید تصور کنید؟

آیا این صحنه تا ابد از ذهن میثم یازده ساله و زهرای پنج ساله که شاهد و کشته شدن مادرشان بودن پاک میشود؟

آیا میتوانید تصور کنید دختر عموی تازه عروستان به دست داعش بیفتد و در یک شب صد و ده مرد کثیف داعشی به او کنند و او از شدت درد بمیرد؟

آیا میتوانید تصور کنید خواهر سی ساله تان را از نوزاد یکساله اش جدا کنن و بعد از و شکنجه سینه های او را ببرند و به شما بدهند؟

آیا میتوانید تصور کنید داعش دختر بچه و پسر بچه های زیر هیجده ساله خانواده و فامیلتان را داخل یک قفس خیلی بزرگ کند و زنده زنده آنها را آتش بزند؟ و شما شاهد زجر کشیدن و سوختن و مردن آنها باشید و نتوانید کاری انجام دهید؟

داعش هر لحظه، هر روز با یک روش وحشتناک مردم بیچاره ی ما و کشورهای منطقه را میکشد. آنها از فوری کشته شدن انسان ها لذت نمیبرند. آنها از این لذت میبرند که یک انسان را تاحد مرگ بترسانند و شکنجه دهند تا زمانی که آرزوی مرگ خود را از خدا بخواهد .

*برای مردم کشور من یک شب آسوده خوابیدن آرزو است.*

آمریکا و اسرائیل و عربستان حامی داعش است.

داعش روز بروز قوی تر و گسترده تر میشود.

*وای به روزی که به کشور شما حمله کنند.*

آنوقت دیگر کل منطقه بدستشان می افتد.

*مردم ایران هوشیار باشید، ای کاش ما هم در کشور شما زندگی میکردیم.*

*دلواپس آینده ی بچه ها و نسل بعد از خودتان باشید.*

*وای اگر بعد از شما بچه هایتان گرفتار داعش شوند.*

*مردم ایران فقط بخاطر فرزندانتان و عزیزانتان هوشیار باشید.* نگذارید یک وجب از خاک کان به دست نجس داعش و بیگانه بیفتد.

*در کشور من دوگانگی پیش آمد بخاطر همین مردم متحد نشدن. داعش هم فوری موقعیت را سنجید و حمله کرد.*

*مردم ایران. زن و مرد. پیر و جوان هوشیار باشید.*

*خون مردم شما لذیذترین خون برای داعش است.*

*آرزوی هر داعش است که بتواند یک ایرانی را سر ببرد.*

همه ما میدانیم که هدف نهایی داعش و اسرائیل و آمریکا و عربستان و انگلیس، *فقط ایران است.*

مردم ایران از ما که گذشت ما که نابود شدیم ولی شما هوشیار باشید کشور شما خیلی خیلی دشمن دارد.

تمام کشورهایی ک نام بردم عهد بسته اند که تهران را فتح کنند و مردمتان را به خاک و خون بکشند.

*من اگر جای شما بودم دست رهبر و تک تک نظامیان کشورم را میبوسیدم.*

*آرامشتان را مدیون آنها هستید.*

*ای کاش ای کاش ای کاش در کشور من امنیت و آرامش بود، گرانی و بیکاری که غصه ندارد.*

ما راضی هستیم تا ابد نان خشک و برگ درختان و علفهای بیابان را بخوریم اما جنگ تمام شود و مثل کشور شما امنیت داشته باشیم.

آنقدر صحنه های بد دیده ایم که تا عمر داریم روحمان آرام نمیشود.

*مردم ایران باهم متحد شوید و نظام را پشتیبانی کنید و از کان دفاع کنید.*

ای کاش همه شما فقط یکبار یک روز واقعی ما را در خواب میدید

بخدا صبح که از خواب بیدار میشدید خانه، ماشین، سرمایه، گرانی، و حتی مریضی برایتان اهمیت نداشت.

و در یک لحظه همه سربه سجده میگذاشتید و خدا رو بابت امنیت کان شکر میکردید.

مردم ایران من دلم به صدای زنگ مدرسه به صدای رادیو تلویزیون قبل از جنگ به صدای جوشکار محله مون، به صدای رفت و آمد ماشین، به صدای هیاهوی بازار محله، و به خیلی از صداهایی که در کشورم خاموش شد تنگ شده.

صداهایی که نشان از امید و زندگی و یک روز معمولی را میدهد.

از صدای تیراندازی و منفجرشدن بمب و تانک و جیغ و ناله خسته شدم.

دلم به روزهایی که ما هم مثل شما عادی زندگی میکردیم تنگ شده.

دلم به روزهایی که عروسی عزیزانمون بود و ما همه با خوشحالی و شادی در پی تدارکات عروسی بودیم تنگ شده.

دلم میخواهد دوباره مثل قبل به بازار بروم برای خودم خرید کنم، و با هزار امید و آرزو لباسی بخرم و با آن به مهمانی بروم.

دلم میخواهد مادرم یک سفره پهن کند و عزیزانی که از دست دادم دوباره زنده شوند و در کنار هم مثل قبل غذا بخوریم و خوشحال باشیم.

*شاید آرزوهای من برای شما خنده دار باشد.*

*یک لحظه قیافه ی وحشتناک و خونخوار یک داعشی را تصور کنید که روبرویتان ایستاده آنوقت درک میکنید که من چه میگویم.*

*قدر آزادی تان را بدانید*

شاید شما هر روز صبح که از خواب بیدار میشوید با بی میلی و بی حوصلگی به همدیگه سلام کنید و شاید به صورت همدیگه نگاه نکنید.

*ما هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم همدیگر را در آغوش میگیریم و میبوسیم و قبل از اینکه روزمان شروع شود از همدیگه حلالیت میخواهیم و خداحافظی میکنیم شاید تا شب کشته شویم.*

* *مردم ایران قدر آزادی و امنیت کان را بدانید**